سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خمیازه

من در خیال خود از فراسوی اعماق دل می گذرم وخود را به تو می رسانم که بس زیبایی.

از دریچه ی زندگی  به دریچه ی عشق واز دریچه ی عشق به تو می نگرم که از دل رویایی.

بارگناهانم همچون برفی است که بر درختی پر بار به بار نشسته است خوبی هایم در اعماق افکارم به درختی پر شکوفه می ماند ودر عمل همچون درختی افت زده.

چه گویم که در گفتنم علاجی نیست مگر انکه او بشنود که می‌شنود.

زیبای من می خواهم غمی را فاش کنم که بالاتر از ان نیست وان اینکه دوستی را دوست بداری ونتوانی دوستی خود ابراز کنی.

براستی که بزرگ است افریننده ی پاک و رحیم که با هم همه ی معصیت پل امید را به راه ما می گستراند وباز چتر نجات را توشه ی ما می سازد که اگر افتادیم با ان به پل دیگر برسیم.

می خواهم بدانی که تمام افکار و افگار تنهایی ام تویی.